حسين(ع) آرام می‌گیرد.

فاطمه(س) خواب است. حسين(ع) گريه می‌کند.

يک دفعه گهواره شروع می‌کند به تکان خوردن. 

صداي لالايي شنيده می‌شود. حسين(ع) آرام می‌گیرد.

ماجرا را که براي محمد(ص) رسول الله تعريف می‌کنند، می‌گوید: «جبرئيل بوده، جبرئيل امين»

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین
بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین
روشن تر از درخشش خورشید مشرقین
در جان ماست نور جمال شما حسین
ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد

خدایا تو را به محرم حسین مرا هم محرم کن

آبی که به خیمه رواست،

به سقا حرام است! […] 

نفس نمی کشید زینب

نفس نمی کشید زینب 

از آن عصر که بریدند،

نای زندگی اش را…

چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو...

چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو…

سپر شدن

برای پسر حسن

ارثی مادری ست! […]