اين گريه براي چيست؟
دوشنبه 96/07/17
از به دنيا آمدن حسين(ع) هفت روز گذشته بود كه اسماء دوباره بردش پيش محمد(ص).
پدربزرگ براي نوزاد گوسفند قرباني كرد و هم وزن موهاي سرش نقره صدقه داد.
اسماء باز هم گريه محمد(ص) را ديد اين بار طاقت نياورد. نتوانست نپرسد.
پرسيد: اين گريه براي چيست؟ هم امروز و هم روز تولد؟
گفت : گريه میکنم براي نوهام.
روزي میآید كه يك عده ستمكار از بنیامیه او را میکشند
شبیر پسر کوچک هارون بود
دوشنبه 96/07/17
اسماء نوزاد را پیچیده بود توی یک پارچه سفید.
محمد(ص) نوزاد را از او گرفت.
در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه.
اسمش را گذاشت شبیر… شبیر به عربی میشود حسین.
نوزاد، پسر کوچک علی(ع) بود و علی(ع) برای محمد(ص)، مثل هارون بود برای موسی.
شبیر پسر کوچک هارون بود
جبرئیل به من خبر داد که او از یاران حسین در واقعه کربلا خواهد بود
دوشنبه 96/07/17
پیامبر(ص) بچه ای را در راه دید
نشست و او را گرفت و به او اظهار لطف و مهربانی کرد
وقتی علت را جویا شدند فرمود :
من او را دوست دارم چون او فرزندم حسین(ع) را دوست دارد
زیرا دیدم وقتی حسین(ع) میگذشت
خاک زیر پایش را برمی داشت و بر صورت میکشید
و جبرئیل به من خبر داد که او از یاران حسین(ع) در واقعه کربلا خواهد بود
از آن روز هفت تکبير براي شروع نماز مستحب شد
دوشنبه 96/07/17
حسين(ع) زبان باز نمیکرد. کمي دير شده بود.
محمد(ص) میخواست نماز بخواند؛ تکبير گفت.
حسين(ع) هم خواست بگويد اما نتوانست.
محمد(ص) دوباره تکبير گفت. حسين(ع) باز هم نتوانست درست بگويد.
محمد(ص) هفت بار تکبيرش را تکرار کرد تا حسين(ع) توانست بگويد الله اکبر.
از آن روز هفت تکبير براي شروع نماز مستحب شد
لحمهم لحمی و دمهم دمی
دوشنبه 96/07/17
حسين(ع) را فاطمه(س) شير نداد. نه فاطمه(س)، نه هيچ زن ديگري.
وقتي که به دنيا آمد، فاطمه(س) شير نداشت که به او بدهد.
هيچ زني هم پيدا نشد که دایهاش بشود.
محمد(ص) رسول الله انگشتش را در دهان حسين(ع) میگذاشت.
او میمکید و اين مکيدن براي دو سه روزش کافي بود.
گوش و خون حسين(ع) مي رویید از گوشت و خون محمد(ص) …
لحمهم لحمی و دمهم دمی