ریزش گناهان در بیماری

 

امام سجّاد سلام الله عليه : إذا رَأَى المَريضَ قَد بَرِئَ قالَ : لِيَهنِئكَ الطُّهرُ مِنَ الذُّنوبِ، فَاستَأنِفِ العَمَلَ؛
هر گاه مى ديد كه بيمارى بهبود يافته، مى فرمود: « پاكى از گناهان، مباركت باد! پس، عمل [خوب] را از سر بگير.»

شجاعت آن دو روحانی

شجاعت آن دو روحانی
جاده فاو -‌ام القصر خیلی خطرناك بود. كمتر كسی جرئت می‌كرد از آن عبور كند. با این حال دو روحانی در حالی كه عمامه به سر داشتند و گلوله آرپی جی حمل می‌كردند، با موتور از جلوی چشمانم گذشتند. این در حالی بود كه رادیو عراق بعد از عملیات و الفجر 8 تبلیغات وسیعی علیه روحانیون كرده بود. مثلاً می‌گفتند: روحانیون، شما را تشویق می‌كنند به جبهه بیایید و خودشان دنبال منافع شخصی خود هستند.
شهید ابراهیم همت
منبع : راوی: حسن مؤمن، ر. ك: معبر،ش 5، ص 14.

#ویژگی_طلبه_علوم_دینی

#ویژگی_طلبه_علوم_دینی
معنای زی طلبگی ازنظرمقام معظم رهبری
زی طلبگی چیست؟من، زی طلبگی رادر دوجمله می توانم معرفی کنم:پارسایی باعزت، ونظم درتحصیل وزندگی.
طلبه پارساگونه زندگی می کند…طلاب-چه آنهایی که برخوردارند وچه آنهایی که دچارسختی هایی هستند-باید زی طلبگی شان محفوظ بماند، یعنی حالت پارسایی وقناعت، همراه باعزت نفس، این، یک.دوم، نظم درتحصیل وبه تبع آن، نظم درزندگی، که خصوصیت طلبگی، نظم است.1
1-بیانات مقام معظم رهبری درمدرسه فیضیه قم79/7/14

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از دوست بماندیم و به منزل نرسیدیم

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

مرا چه به تجارت؟! مرا چه به دوست؟! من کجا و بریدن از اغیار و به دنبال تو دویدن؟!

من کجا و تو؟! من همان­ام که دینم با ماه رمضان شروع می­شود و با عید فطر تمام!

و فقط همان چند روز است که معنای غربت را می­فهمم و بس.

من کجا و تو؟!

من همان­ام که افسوسِ همه چیز را می­خورم؛ جز افسوس عمری که دور از تو گذرانده­ام.

من همان­ام که در اوجِ پافشاری به درگاه خداوند، بالاترین خواسته­هایم، تنها و تنها حولِ وجودِ خودم می گردد.

سلامتی­ام! دارایی­ام! مدرک­ ام! خودم! خودم! و خودم!

اصلاً نیندیشیده­ام که نگاه تو چه­قدر برتر از همه­ی دارایی­های دنیاست!

شادمانی تو کجا و شعفِ مال اندوزی؟!

من چه می­دانم لب­خند رضایت تو چیست؟!

من چه می­فهمم شادی مادرِ تو چه­قدر قیمتی است؟!

من کجا تو را شناخته­ام و کجا دانسته­ام تو در نزد خدای متعال چه منزلتی داری که خلایق به وجود تو روزی می­خورند و آسمان به برکت تو فرو نمی­ریزد.

من کجا و تو؟!

گفتند : شب قدر، شب نزول قرآن است. گفتند : ﴿ اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ ﴾

می گویم : قرآنِ ناطق تویی؛

ترجمانِ قرآن تویی؛

آیات بینات قرآن در سینه­ی توست؛

تفسیر قرآن به لسانِ توست.

گفتند : شب قدر را هرکسی نمی­داند چه شبی است؟

می گویم : مگر قدر تو را هرکسی می­فهمد؟!

مگر کسی به شناخت تو نائل شده­است؟!

مگر ادراک من، درک تو نموده است؟!

گفتند : شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ﴿ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ.﴾

می­گویم : مگر ماهی بهتر از روی ماه تو می شود؟! تو که از هزار هزار ماه، برتری!

گفتند : در شب قدر، ملائکه و روح نازل می شوند، به امر پروردگارشان. ﴿ تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ اَمْر.﴾

می گویم : ملائکه خادمان درگاه تواند!

اینان که حلقه­ی بندگی تو زینت گوش­هایشان است؛

اینان که در شبِ قدر صعود و نزولشان به نزد توست؛

اینان نامه­ی تقدیر خلایق را امشب به نزد تو می­آورند تا تو سرنوشت همگان را امضا کنی.

این­ها را گفتم تا بگویم : هر چه کرده­ام و هر چه هستم - که خودم می­دانم پستِ پست­ام - امشب گدای تو ام و جز تو را گدایی نمی­کنم.

می­خواهم بگویم : امشب، شب بروزِ قدر و منزلت توست.

می­خواهم بگویم : خاک دو عالم بر سر من، اگر حاجتِ مادر تو امشب صدر حاجاتم نباشد!

می خواهم بگویم : اف بر روی سیاهم، اگر رهایی شما از زندان غیبت به اندازه­ی گرفتاری­ها و مشکلات خودم برایم مهم نباشد.

می­خواهم بگویم : عطشناک، دعایت می کنم! دیوانه­وار ضجّه­ات می زنم!

و از خدای حسین علیه­السلام، به حق حسین علیه­السلام، شفای سینه­ی سوخته­ی حسین علیه­السلام را به ظهور تو می طلبم.

این کم ترین کاری است که غلامِ نان و نمک خورده­ی تو می­تواند بکند.

این پیشِ پا افتاده­ترین کاری است که بنده­ی آبرو از تو یافته، می تواند بکند.

این در مقابل سایه­ی پدری تو هیچ است!

بمیرم برای چشمان اشک بارت! بسوزم برای دل سوخته­ات

به زمانبندی خداوند اعتماد کنید.

به زمانبندی خداوند اعتماد کنید.
درباره چیزی که دعا می کنید، برای چیزی که به آن باور دارید، حتی ثانیه ای دیر نخواهد شد.
اگر تا کنون اتفاق نیفتاده است، به این معنی نیست که مشکلی وجود دارد.
به این معنی نیست که خداوند از شما خشمگین است.
به این معنی نیست که هرگز اتفاق نمی افتد
خداوند از قبل زمان آن را تا ثانیه های آخر آن مقرر کرده است.
نیازی به نگرانی نیست.
مجبور نیستید که ناامید و مأیوس باشید.
در آرامش بمانید.
خداوند شما را در دستان خود جای داده است.
قدمهای شما توسط خالق جهان هستی هدایت خواهد شد؛ نه بصورت تصادفی، نه بصورت مبهم، بلکه تا آخرین ثانیه های آخر، تا ریزترین جزئیات موجود.
هنگامی که این موضوع را درک نمایید، از تمام فشارها رها خواهید شد.
شما به دور خود نخواهید چرخید و در حیرت از اینکه چه زمانی اتفاق خواهد افتاد ، خداوندا! چه زمانی به دعاهای من پاسخ خواهی داد؟
هنگامی که می دانید زمانی مقرر شده است، در آرامش خواهید بود؛ خواه این زمان در 20 دقیقه یا 20 سال دیگر باشد.
شما می دانید آنچه را که خداوند قول داده است، آن را برآورده خواهد نمود.
ما باید هر روز دعا نماییم.
این یکی از بهترین دعاهاست که: خداوندا! برکتی به ما عطا کن تا زمان مقررشده تو را بپذیریم.
دوست دارم که به شما بگویم که اگر در اعتقاد خود پایدار بمانید و ایمان داشته باشید،خداوند همیشه دعاهای شما را در عرض 24 ساعت یا حداکثر یک هفته برآورده خواهد کرد.
اما ما می دانیم که این واقعیت ندارد.
خداوند بر سخن خویش استوار خواهد بود.
اما خداوند هرگز چارچوب زمانی برای آن مشخص نخواهد کرد.
بسیار آسانتر می بود اگر خداوند به ما می گفت که چه زمانی بهبود خواهیم یافت …
اما حقیقت این است که اگر اینگونه بود، دیگر هیچ ایمانی نیاز نبود.
به ایمان نیاز است تا به خدا بگوییم که: نمی دانم چه زمانی قصد داری تا انجامش دهی، اما خداوندا! به اندازه کافی به تو ایمان دارم که یقیناً انجام خواهی داد و پاسخ از قبل در آینده من قرار دارد …