امام(ع) و معتمد عباسى

احمد بن‏جعفر بن‏متوكل، مشهور به معتمد عباسى در سال‏دويست و پنجاه و شش هجرى (9) بر مسند خلافت نشست. او، بدون در نظر گرفتن سوابق‏امام و بدون عبرت گرفتن از سرنوشت‏شوم معتز و مهتدى، امام را بيش از گذشته،تحت فشار قرار داد. اين بار پيشواى يازدهم به دست‏يحيى بن‏قتيبه سپرده شد.

يحيى چنان عرصه را بر امام تنگ ساخت كه همسرش اعتراض كرد. او در برابراعتراض همسرش سوگند ياد مى‏كرد كه حضرت را ميان درندگان رها مى‏كند. ابن‏شهرآشوب مى‏نويسد: امام عسكرى را به يحيى بن‏قتيبه سپردند. او بر حضرت بسيارسخت گرفت. همسرش به وى گفت: از خدا بترس و چنين ميازارش؛ مى‏ترسم [جايگاه‏معنوى‏اش] زيانى بر تو رساند. يحيى پاسخ داد: به خدا سوگند، او را به ميان‏درندگان و شيران خواهم افكند. آنگاه با اجازه خليفه، امام را ميان شيران‏افكند. پس از مدتى، به محل نگهدارى شيران نگريستند و امام را در حال نمازيافتند. فورا دستور داده شد امام را به خانه‏اش بازگردانند. (10)

بر اساس‏روايتى ديگر يحيى پس از سه روز همراه مربى و سرپرست‏شيران به محل نگهدارى‏آنها رفت و بر خلافت انتظار، امام را در ميان شيرانى كه پيرامونش حلقه زده‏بودند، در حال نماز يافت.

مربى به قفس درندگان گام نهاد و بى‏درنگ طعمه شيران شد.

يحيى همراه بستگانش نزد معتمد عباسى شتافت و وى را از اين واقعه آگاه ساخت.

معتمد نزد امام رفت و عاجزانه از حضرتش خواست تا برايش دعا كند! (11) البته‏نرمش معتمد عباسى ديرى نپاييد. او چنان شيفته قدرت و مقام بود كه همه چيز رابه فراموشى سپرد و به چيزى جز شهادت امام(ع) نمى‏انديشيد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.